۱۳۹۴ آذر ۱۸, چهارشنبه

ایران -رژیم ولایت فقیه-محروم بودن دختران ازتحصیلات

نگاهی کنیم به وضعیت کودکان و دختران ایران درسیستان وبلوچستان،کودکانی که به جای کلاس درس وتحصیلات اینک قربانی آخوندهای زن ستیزوضد بشر درایران شده اند . راستی به کدامین گناه باید این دختران و پسران و جوانان ایران طعمه های اندیشه کثیف وقرون وسطایی این نظام بنیادگرا بشوند ؟ آیا هنوز به این فاجعه در ایران و شهرهای میهن فکر کرده اید ؟ آیا وضعیت مردم را یک لحظه برای خودتان تصورکرده اید؟ که اگر شما جای این دختران و زندگی فقرزده ومصیبت زده آنها بوده اید چکار می کردید؟ اینها همه سئوالاتی هست که فقط وجدانهای بیدارمی توانند به آنها پاسخ بدهند. کسانی که با چشم بازجنایات وآدم کشیها واعدام جوانان بیگناه را درایران ماتم زده می بینند.وضعیت اسف بار کودکان ایران درمناطق محروم کشور گوشه ای از فاجعه های ضد انسانی این رژیم آخوندی یست . یک گوشه از شهرهای میهن ما دراستان سیستان وبلوچستان است که می بینید کودکان چگونه قربانی شده اند.
 حال نگاه کنید که خود باندهای رژیم در مورد این فقر وستم بر کودکان دراستان سیستان وبلوچستان چه می گویند . یک نماینده حکومتی - بحران فقر در دو استان طوری هست که روزی این استان انبار گندم ایران بود ! ولی در بازدیدی که از استانها انجام شده است،شاهد اوضاع اسف بار مدارس شدیم که فاضلاب ازمیان مدرسه میگذشت! این موضوع عجیبی یست ؟ تازه این حر ف خود باندهای حکومتی است وای به روزی که واقعیت ها بیرون بزند ! نگاه کنید به پاهای برهنه این کودکان، نگاه کنید به صحنه های این عکس اگر هرکس این عکس را ببیند و به خود نلرزد،بدون شک وجدانش مرده است ! این وضعیت کودکان درایرانی هست که اتمی یست،ایران آخوندی که تمام پول وسرمایه مردم ایران را به کام اعمال تروریستی خود درمنطقه بکا می گیرد وجنگ افروزی اسد را هرچه بیشترحمایت میکند.حال باید از این آخوند ها پرسید حق وحقوق این کودکان که ازمدرسه وتحصیلات محروم هستندبه کجامیرود.لینک ضمیمه: ایران دربین 90کشورجهان دریف دوم ازنظرفلاکت وفقر بسرمی برد. ایرانی که تماما سرمایه است اما کودکانش با پای برهنه راه می روند ، وبا  این زندگی اسف با مواجه هستند، خودتان را جای این پدر این خانواده بگذارید ،برای این کودکان چه پاسخی برای غذا ومعیشت وزندگی دارید، نگاه کنیدیک خانوداده در ایران بزرگ در چه فقری بسرمی برد. وای براین حکومت ضد ایرانی، ضد بشری که به اسم دین و مذهب ایران را به گورستان تبدیل کرده است .
زندگی حاشیه نشین ومردم ایران

۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

ایران-حاکمیت آخوندی-جنگلها یخ نمی زنند! جنگلها هرگز نمی سوزند...!!

آتس سوزی جنگل های ایران خود فاجعه دیگری ازجنایت های آخوند ها ست که هدفشان ازبین بردن ایران، این زیبا ترین وطن است به هر وسیله ایران را به آتش می کشانند، تا بتوانند قتل وکشتاروتروریست را در ایران و درمنطقه  گسترش بدهند ، ازبین بردن منابع طبیعی وزیبایی ایران باز هم یکی دیگر از جنایت های این آخوند های پا به گورولایت فقیه خامنه ای که ایران را به نابودی بکشانند، ایران این زیبا ترین وطن با طبیعت ( سرخ ،سفید ،سبزش ) که پرچم ایران را شکل داده است ! و این سرمایه در دنیا بی نظیر است ، اما راستی این آخوند ها ایران به کجا کشانده اند ، به ویرانه ای متروکه و مثل جغدها درآن ناله مرگ سرمی دهند . ایران وطنی زیبا  ( دشت های سبر، کوهای سربه فلک کشیده با قله های سفید اوهمچون قله دماوند، گلهای سرخ آتشین او که نشانی ازخون جوانان وطن است ،دردشت های سوخته ایران، ایرانی که  کوه ، دشت و دمن ، او پر از لاله رویئده بود ، واینک حتی درخت های ایران هم برای آخوند ها سنگینی می کند و به هر بهانه آخوند های آتش افروز جنگل های ایران را به آتش می کشانند، تا شاید بتوانند ایران را به ویرانه ای تبدیل کنند،باید به این اخوند های ابلهه گفت که ایران زیبا ترین وطن.
 وقتی صحبت از آتش زدن جنگل ها شد یاد بیشه های انبوه جنگل اطراف ماسوله وجنگل های فومن افتادم که برای هرایرانی  یاد آورسرداربزرگ ودلیرایران میزا کوچک خان جنگلی است ، او گفت که جنگلها یخ نمی زنند!! براستی که نه ایران نابودشدنی است و نه جنگلهایش یخ می زندو می سوزد.
میرزاکوچک خان جنگلی 
  که خود گفت آنچه یخ می زند ومی سوزد و نابود میشود اندیشه قرون وسطایی و ارتجاعی و بنیادگرایی این رژیم دد منش است،اما بازهمین جنگل ها ازخاکستر خود ققنوس واردردل طبیعت بیرون می زنند.
توجه شما را به لینک ضممیه جلب میکنم که  داستان آتش سوزی جنگل های مازنداران یکی دیکر ازسایرآتش سوزی جنگل هاست.

۱۳۹۴ آذر ۹, دوشنبه

ایران- رژیم ولایت فقیه-کودکان قربانیان اعتیاد

 ایران زیبا ترین وطن به کجا می رود،ایرانی که کودکانش درخت آزادی جامعه بودند، سرمایه پیشرفت وپتانسیل  و زیر ساخت جامعه بودند ، اینک کلاس های درس ، دانشگاه ها را رها کرده اند و در کوشه کنار خیابانها چکار می کنند ، وقتی به این صحنه ها نگاه می کنیم ، وقتی به سرکوب و ظلم وستمی که در ایران به مردم بی گناه ازجمله کودکان با آروزهای پر پرشده شان نگاه می کنیم ، راستی ایران ما که سرمایه رزم و دلاوری بود ، ایرانی که غنی ترین کشور در جهان بود ، ایرانی که سرچشمه تمدن  و نفت و .... بود به کجا می رود . دل هر ایرانی برای پر پر شدن ایران در اسارت آخوند های ضد بشر با دیدن این تصاویر و قربانی شدن کودکان ایران زمین پاره پاره است ، کودکان بی سرپرست و بی پناه ، اینک به لشکر معتادان تبدیل شده اند ، سرمایه ایران به کجا می رود ؟ حق وحقوق این کودکان به کدام کیسه های دزدی و چپاول به سرقت می رود ، عشق و آرزوهای این کودکان در کدامین جاده خاکی سر برزمین سرد و نمور و در میان زباله های کشور آخوندی پرپرمیشود  بکدامین گناه این چنین سرمایه ایران زمین بدست آخوند های قرون وسطایی به جوخه های مرگ تدریجی می رود .وقتی به این صحنه ها نگاه می کنیم تنها یک احساس به آدم دست میدهد ، نفرت ، نفرت براین حکومت آخوندی و شرم براین وجدانهایی که این صحنه را ساخته اند . زندگی کودکان ایرانی ، قربانی اعتیاد و مرگ است . خوب نگاه کنید به لینک ضممیه 
کودکان ایرانی - قربانی اعتیاد رژیم اخوندی

 

 

۱۳۹۴ آذر ۳, سه‌شنبه

مقاومت ایران - مقاله ها سخن هفته وبابابزرگ...

راستی داعش کیست و پدر بزرگ ودادشهایش چه کسانی هست؟
این روزها خیلی روی استراتژی منطقه ووطیفه مردم ایران در مقابل آخوند های ضد بشرصحتب های زیادی میشود،بحث حادثه ها وخونریزی ها ی سبعانه وقرون وسطایی که با وجدان بشری همخوانی ندارد اززیرریش وعمامه ها ی آخوند ها که پدر بزرگ داعش است بیرون می زند، اما باید به این سئوال پاسخ داد که واقعا داعش کیست؟ برای فهم بیشترتوجه  شما را به مقاله پرویز خزایی  که تحت عنوان سخن هفته ‌- بابا بزرگ و بابا وداداش ها نوشته است وخیلی جامع است جلب می کنم و درخواست دارم همه بخوانید درباره استراتژی داعش وآخوند ها .
مقاله - پرویز خزایی
همچنین توجه شما را به لینک ضمیمه که سایر مقالات درهمین رابطه است نوشته شده است ازجمله -آقای مهرداد هرسینی ،خانم سهیلا دشتی، آقای رضا شمس، وسایر دوستان که در رابطه با داعش مطلب نوشته اند در سایت همبستگی جلب میکنم .

۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبه

ایران- رژیم آخوندی- اعتراضات، تجمعات در سراسر میهن

رژیم ضدب بشری آخوندی که در لبه پرتگاه سقوط و ورشکستگی قرار دارد به هر بهانه ای فشار و سرکوب را به مردم بی دفاع ایران از جمله - کارگران ، معلمان ، دانشچویان  آورده و به خواسته های آنها پاسخ نمی دهد،مردم دست به اعتراض، تجمعات درشهرهای میهن زده اند،کارگران بی دفاع ایران ازمزایای کار خود محروم هستند  حتی از حق بیمه خود برخوردار نیستند، در روز در کارخانه ها فقط یک وعده به آنها غذا می دهند ، حقوق ماه آنها پرداخت نمیشود، کارگران سد تنگ سرخ یاسوج بدلیل عدم پرداخت حقوق 10 ماه خود دست به اعتراض و تجمعات زدند، تجمع کارگران معدن مس،اعتراض کارگران شرکت نیرو گسترده در عسلویه ، اعتراض گروهی از پرستاران بیمارستان در سنندج، ... واقعیت این است که وضعیت رژیم آخوند روحانی روبه سراشیبی است ونقض حقوق بشردرایران مرز نمی شناسد جوانان ایران همه سربدارند، خانواده ها در ایران درفقربسرمی برند لینک های ضمیمه
اعتراض کارگران در ساوه 
تجمع کارگران در کرمانشاه

تجمع کارگران در سنندج


۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبه

ایران-عشق با توچهره اش زیبا نمود





 ایران باستان این زیبا ترین وطن مام هر ایرانی ، خود گنحینه ای یست که تمام شدنی نیست ، به هرکجای ایران که نگاه کنیم یک واژه به چشم میخورد ، وآن هم واژه عشق است ، شاید فکر کنیم عشق همیشه کانون عشق مادربه بچه است البته که واقعی یست ، اما همه میدانیم عشق به وطن خیلی پرمعناست،سخن ازعشق گفتن آسان نیست ،سخن ازآزادی گفتن آسان نیست،زیرامعنای بهای کلان وبیکران خود را دارد ، همان جوهرمایه ای که مادربچه اش را در آغوش می فشارد و با تمام وجود عاشق ترین خود می داند، برای ما ایرانیها عشق به ایران ورهایی آن ازاسارت آخوند های ضد بشر مثل عشق مادر وبچه است که تک به تک کسانی که قطره ای ازآزادی ایران را در سر داریم  معنای واقعی عشق را فهم میکنیم ،عشق به روزی که  ایران آزاد را در آغوش خلق ببینیم ،عشق به روزی که مردم را بدون طناب دار، شکنجه وزندان نگاه کنیم ،عشق به روزی که  فریاد سرکوب شدگان به اشک شوق رهایی تبدیل بشود و این بالاترین عشق است، ما عاشقات عشق به ایران آزادفردا هستیم بقول مریم رجوی آن را دوباره می سازیم .واین چنین خواهد شد .
درهنر ادبیات ایران عشق را این گونه تفسیرکرده اند که عشق با توچهره اش زیبا نمود 

بی حضورت،عشق معنائی نداشت
بی تو،جانِ من تمنّائی نداشت

خاطرم اینک پر از آغوش تو ست
غیر از آغوشت،دلم جائی نداشت

عشق،با تو چهره اش زیبا نمود
بی تو هرگز رویِ زیبائی نداشت

چون تو را دیدم پُر از پاکی شدم
زین تماشا،دیده پروائی نداشت

هان مترسانیدم از داغ و درفش
عشقِ آسان یاب،آوائی نداشت

من،"تو"ام، یعنی:نباشم غیر از عشق
عشقاز اوّل هم من و مائی نداشت


                                                   


۱۳۹۴ آبان ۲۵, دوشنبه

مقاومت ایران - نجوای اشرف- لیبرتی


نجوای مجاهد اشرفی از لیبرتی  که خانه خود که رزمگاه ودژ مقاومت و پایداری او بود اینک در میان آتش ودود لیبرتی نجوای رنج و رزم خود را با مردم ایران در شب هایی که اتش دشمن برقلب وروحشان زبانه می کشید قصه گویان بیان میکنند، سرزمینی که خشکساردر بیابانی دورافتاده شهربود ، وبا عرق جبین زنان و مردان مجاهد به الماسی در بیابان تبدیل شد. مجاهدانی که به جزکوله پشتی خود که جای نان و سلاحشان بود از میراث خود دست شته بودند . از کوه و دشت وصحرا گذر کردند ، اما هرگز در مقابل دشمن تسلیم نشدند ، 50 سال افتخار مجاهدین درهمین است که تسلیم و سازس را نپذیرفتند و سرود حضور یاران خاموششان را در میان نهال ماه خواندند و قیمت جا به جایی خود را ازاشرف به لیبرتی را دادند .و من به چشم خویش دیدم که آرام جانم در میان آتش ودود لیبرتی می رود ، هجوم وحشی دشمن وقتی که نشانه می گرفت قلب های پرعشق ما را، آری آری ما  جز کوله پشتی که نان و تفنگ در آن بود ازمیراث خود دست شستیم بودیم

شهر اشرف الماسی در بیابان































اما باید گفت که آتش رزم مجاهد هرگز خاموش شدنی نیست و نخواهد بودو چون کهکشانی همیشه در میان آسمان ایران این زیبا ترین وطن تماشایی و نمایان خواهید بود بدون شک که درایران آزاد فردا که تنها ملاک سنجش آن آزادی مردم است
                             آری ، آری   
من دیدم، من خود به چشم عقل دیدم‌شان 
اندکی بودند،
به گاه هجوم وحشی گرازان،
با نیت خیش کردن کشتشان
ـ همانان‌که کشتار، روزی زیست همیشه‌شان می‌بود 

52شهید قهرمان اشرف



۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

ایران :رژیم آخوندی- کشتن آزادی مردم درایران زیبا ترین وطنم

 و نگاه کنید زندانی سیاسی میثاق یزدان نژاد شمعی که در زندانهای مخوف آخوند ها همچنان در حال سوختن است .

 ایران - زندانی سیاسی میثاق یزدان نژاد

نگاه کنید به قتل هموطن در تهران توسط  ماموران دژخیم نیروی انتظامی  رژیم ضدبشری آخوندی

گفتم آزادی خیلی وقته چشم براتم ،ای قصه گوی رنج غربت ،ای دورازترانه ها و موسیقی دماوند، ای فرا تراز شعروکلمه می توان گفت تو شوق ودیدار منی .

لحظه لحظه صداتم 

عاشقانه اینجا چشم براتم

برچوبه های دار بوسه ات می زنم ، بر تخت شکنجه زمزمه ات می کنم 

در رقص برحلقه طناب داردرنام تو پرواز میکنم

نگاهت می کنم ای عشق بی پایانم 

نگاه کن به چشم اشکبار مادرم 

اما عشقت درسینه ام یادگاری یست که می ماند

گفتم ای آزادی این همه سال عضه ما کی به پاین می رسد 

گفت روزدیدار من وتو روز خوب آشنایی یست 

 گفتم ای آزادی ، ازذکر نام تو من مستم ودلم شده هوایی تو 

گفت اگه عاشق مایی ، عاشقی دار بهایی ...!

آری ...عشق به آزادی بهای سنگین دارد ، همچون سوختن پروبال پروانه و جان دادنش د رپای اشک شمع .و نگاه حراسان کودکانم ، در گرسنگی ودرد...


۱۳۹۴ آبان ۵, سه‌شنبه

ایران- زیبا ترین وطن - میهنی می سازم


ایران ای زیبا ترین وطنم ، ای خاک تو سرمه چشمانم برسر تو چه امده است ، دشت های لاله گون تو با گلهای سرخ وسفید وسبز که با نسیم عطر آگین بهار به رقص درمی آمد ونشان  پرچم سه رنگ تو بود اینک آخوندهای زشت چهره ترا در میان گورستانها مدفون کرده اند ، ای میعاد گاه آرش ها ودلیران ای زیبا رنگین کمان عشق های بیا د مانده ترا دوباره خواهم ساخت . ترا با عشق و قلبم خواهیم ساخت و دوبازه پرچم سرخ و سفید و سبزت را برقله دماوندبرخواهیم افراشت

ایران زیبا ترین وطن
راستی ایران به کجا رسیده است ، به کورستان های گسترده ، به زندانهای بی شمار، به بازار فروش اعضای بدن جوانان، به لشکربیکران، صف جوانان معتادان درکنار خیابانها، به پاشیدن اسید در صورت زنان، به کودکان کارتن خواب، به دخترکان زیبا غرق درفقردرکنار خیابان ، به طفلان خیابانی، به وحشت و ترس و حراس از شکنجه  واعدام و رقص بردار جوانان ،ای میهنم غرق رد خونم قلبم ازاین همه درد پژمرده است ، به کدام قصه گوش کنم ، با کدام آهنگ قلب پردردم را آرامش بدهم ، قصه ایران من یک قصه نیست ،هزاران قصه ازناگفتیها ست قصه غم وفقرکودکان امروز است ، قصه دختراکان کوچکی که هرروزپیاده به مدرسه می روند ومدرسه آنها دیرمیشود، قصه آن روزی که هوا رو به وخامت می رود و صدای رعد وبرق گوشم را گرفت و قلبم را به ترس آورد ، قصه مادران نگرانم که مباد دخترش درراه مدرسه مورد حمله پاسداران شب قرار گرفته باشد.
 قصه دخترگل فروشی که با گلهای زیبا اما چهره فقر زده اش در کنار خیابان که نگاهم را به خود جلب کرد و مسیرم را عوض کرد
دختر گلفروش
از کدام قصه شروغ کنم .نمی دانم ،واقعا نمی دانم و باید فکری دیگر کنم ،گرچه قلبم بدرد میاید به خدا میگویم تو آنجا نشته ای واین همه ظلم رامی بینی ...ولی برخودم لرزیدم و ازجا برخاستم که چرا نشسته ای ، ناامیدنشوم ، به خودم جرات میدهم که بلند شوم و فریاد می زنم کمکم کنید ، تا دوبازه میهنی بسازم،میخواهم دوباره ایران زیبا ترین وطنم را بسازم مسیری درازوپرپیچ وخم با گردنه های سخت ، بلند می شوم ، اما خسته نمی شوم ، زنی را می بینم که قلب های  پراکننده آزادی را برای ایران فردا  با اشک ، با دعا ،‌با نام آزادی فتح میکند، همراه او میشوم،او قصه گو همه ایران است ، مريم رجوي آری میگوید .
مریم رجوی
میهنی می‌سازیم
که در آن قانونی
برتر از خواسته مردم نیست
میهنی میسازیم
که در آن چوبه دار،
نیست جز خاطره‌یی تلخ و فراموش شده
هیبت جراثقال
می‌دهد باز
زسازندگی شهر پیام
میهنی میسازیم
که در آن لغو شده
حکم شوم اعدام... ..
مشق هر روزه فرداها با خط درشت
در همه کوچه و برزن اینست:
نه به شلاق و شکنجه
نه به جراحی گلخند و تبسم
نه به سرکوبی مردم
نه به ویرانگری هسته‌یی و بمب اتم
قلب این خاک فقط کانون
انفجار شادی است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادی است
میهنی می‌سازیم
«که در آن وسعت خورشید به‌اندازه چشمان سحرخیزان است»
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است.