راستی ایران این زیبا ترین وطن با همه زیبایی هایش وبا همه کودکانش که هسته اصلی جامعه ایران را تشکیل می دهند اینک به کجا رسیده است ! وقتی به زندگی کودکان درایران نگاه می کنیم ، گویی به باغی رفته ایم که گلهای آن پژمرده شده است وازساقه ها پر پر شده و بر زمین های داغ و سنگلاخی ریخته است .آیا کسی ز خود سئوال کرده است که سرنوشت این کودکان به کجا می رود، کودکان قربانیانی که درمعصومیت خود مرده اند؟ کسی سئوال کرده است که اسعتداد های جامعه فردای ایران اینک به جای کشف اندیشه های تازه شکوفادرکنارخیابانها ودر بازار شام حکومت ولایت فقیه به فروش می رسد .و به جای درس ، کتاب ، مدرسه ، این نونهال فردای ایران درفاسد ودزدی وغارت جسم معصوم آنها درمعامله های قاچاق به فروش می رسد؟ در حالی که ایران روی نفت و یا همان طلا سیاه خوابیده است .وقتی به این صحنه ها نگاه می کنیم شاید درلحظه به نظرعادی باشد ولی قلب هربیننده با دیدن این کودکان و نوگل های ایران به درد می آید ! اخربه کدامین گناه باید درمیان خیابانها، کارتن خواب، آوارده، ودوراز مهر ومحبت پدرو مادربود ؟ این همان سئوال اصلی از این آخوند های دزد و جنایتکار است که حق همین کودکان را درزیرعامه ها وشکم های گنده خود به ناحق پنها ن کرده اندو تنها حق خود را در این حکومت ظلم و جنایت رفع گرسنگی می دانند.
کودکان قربانیان - در حکومت اخوندی |
کودکانم ، ای ابرهای سفید و قشنگم که در آسمان آبی فردا حرکت می کنید باشد که روزی براین سرزمین میهن غرق درآتش و دود ببارید، ای ایران عزیزمن چه بد و چه بدتر ازاین برتو رفت .
کودکان فقیر ایران |
برای برای تو می نویسم قصه های دوستانم را که بشنوی فردای آن روزمن درعجبم به زادن کودک دار....!